کاکتوس ها هم گل هستند!

ساختار:
تاریخ انتشار:
۱۲ شهریور ۱۴۰۰
بازدید:
800 نفر
طبقه‌بندی:
مدت زمان:
6 دقیقه
مرجع:
علیرضا حیدری
verywellfamily / مرداد 1400

بسیاری از کارشناسان تربیتی معتقدند که فرزندان ما نباید در ناز و نعمت زندگی کنند بلکه باید طعم رنج و سختی را در زندگی بچشند. کودکان و نوجوانان در دل همین مشکلات است که می‌توانند بسیاری از استعدادهای خود را بروز دهند. اگر همیشه همه امکانات برای آن‌ها فراهم باشد، آن‌ها نمی‌توانند در برابر تمایلاتی که نمی‌توانند به آن‌ها برسند صبر و تحمل داشته باشند. همه این حرف‌ها درست است. اما سوالی که قصد داریم مطرح کنیم، در این نکته نهفته است که چگونه این رنج‌ها و سختی‌ها می‌توانند تاثیر تربیتی مثبت داشته باشند؟ آیا تنها همین‌که بچه‌هایمان، رنج، سختی و دشواری را تحمل کنند، باعث بروز استعداد‌ها و افزایش صبر در آن‌ها می‌شود؟ و همچنین سوال مهم دیگر این است که آیا برای اینکه زمینه رشد فرزندانمان فراهم شود، باید شرایط محرومیت و سختی را به عمد برای آن‌ها ایجاد کنیم؟ آیا لازم است که هر از چند گاهی، طعم فقدان و محرومیت را به فرزندانمان بچشانیم؟ به نظر می‌رسد بچه‌های ما، مانند هر انسان دیگر، به طور طبیعی، با رنج‌ها، محرومیت‌ها و سختی‌های زیادی مواجه هستند. مشکل و رنج قهر کردن با یک دوست، مشکل و رنج از دست دادن نزدیکانی مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، رنج‌ها و مشکلات اقتصادی، چیزهای زیادی که آن‌ها در رسانه‌ها و پیش دوستانشان می‌بینند ولی نمی‌توانند آن‌ها را داشته باشند، رنج اختلاف نظر با پدر و مادر، مشکل در انجام تکالیف درسی و … هزار و یک مشکلی هستند که یک کودک و نوجوان در زندگی معمولی آن‌ها را تجربه می‌کند و هر کدام بار سنگینی از رنج و سختی را بر دوش آن‌ها می‌گذارد. آیا در این شرایط، اگر ما هم به عمد رنج و سختی بیشتری را به آن‌ها تحمیل کنیم، ظالمانه نیست؟ مشکل از ما مربیان و پدر و مادرها است که نمی‌توانیم از دل همین مشکلات و سختی‌ها، فرصتی برای رشد و تربیت فرزندان ایجاد می‌کنیم. چراکه این مشکلات تنها درصورتی می‌توانند منجر به پیامدهای مثبت تربیتی شوند، که پدر و مادر و دیگر مربیان، بتوانند از این مشکلات در جهت رشد استعدادها و مهارت‌های فرزندان استفاده کنند. مشکلات و رنج‌ها، به خودی خود نمی‌توانند فرزندان ما را رشد دهند و چه بسا باعث فرسوده‌شدن ذهن و جسم آن‌ها شود. فرزندان ما اگر راهکار مواجهه با مشکلات و سختی‌ها را بلد نباشند، تنها در مواجهه با مشکلات، سرخورده و اذیت می‌شوند. در این شرایط کودکان تنها می‌آموزند که به مشکلات عادت کنند و نه اینکه تلاش کنند تا این مشکلات را حل کنند.

راهکاری که به نظر می‌رسد می‌تواند مربیان و پدر و مادرها را آماده کند تا از این مشکلات و سختی‌ها، استفاده تربیتی کنند، به‌کار گرفتن و آموزش دادن مهارت حل مسئله است. بچه‌ها باید یاد بگیرند که در دل مشکلات و سختی‌های روزمره، چگونه این مسائل را حل کنند. آن‌ها در طول مهارت حل مسئله است که می‌توانند به این فکر کنند که در راستای حل مشکل،  از کدام توانایی‌ها و قابلیت‌های خودشان استفاده کنند و کدام استعدادهای نهفته خود را می‌توانند برای حل مشکل به کار گیرند. مربیان باید با استفاده از مهارت حل مسئله، شرایطی را ایجاد کنند که مشکلات و سختی‌ها، باعث فرسوده‌شدن روح و جسم فرزندان نشود بلکه باعث رشد و پرورش آن‌ها شود. اینگونه دیگر لازم نیست برای آموزش دادن حل مسئله، مشکلات جدیدی برای بچه ها خلق کنیم، تنها کافی است که با استفاده از مشکلات روزمره فرزندان، آن ها را برای حل مسائل بزرگتر آماده کنیم.

پنج مرحله برای حل هر مشکل

کودکان در مواجهه با مسائل و مشکلات، هنگامی‌که احساس خستگی یا ناامیدی داشته باشند، دیگر تلاشی برای رفع آن نمی‌کنند. اما هنگامی‌که فرمول روشنی برای حل مشکلات به آن‌ها ارائه می‌دهید، آن‌ها اطمینان بیشتری می‌یابند که آن‌ها نیز توانایی حل مشکلات را دارند. برای حل هر مشکل باید پنج مرحله را پشت سر گذاشت:

1- دقیقاً شناسایی کنید که مشکل از کجاست. به جای اینکه وجود مشکل را بر سر آن‌ها فریاد بکشید، به او یاد بدهید تا خودش مشکل اصلی را کشف کند. اتفاقا خود اوست که باید مشکل خودش را کشف کند و آن را بیان کند.

2- طوفان فکری انجام دهید و حداقل پنج راه‌حل برای حل مشکل را پیدا کنید. البته یادتان باشد که در این مرحله قرار نیست همه ایده‌ها، توانایی حل مشکل را داشته باشند. همچنین قرار نیست شما همه راه‌حل‌ها را طرح کنید، به او اجازه دهید تا خودش برای کشف این راه‌حل‌ها تلاش کند. حتی یک جواب احمقانه یا یک ایده دور از ذهن هم ممکن است بتواند نقش یک راه حل را بازی کند. نکته اصلی تنها در این نهفته است که به آن‌ها کمک کنید تا ببینند که با کمی خلاقیت، می‌توانند به راه‌حل‌هایی برسند که تا قبل از آن به ذهنشان نرسیده بود.

3- نقاط قوت و نقاط منفی هر راه‌حل را مشخص کنید. البته این کار را هم باید فرزندتان انجام دهد ولی شما نیز باید در این مرحله همراه او باشید و به او کمک کنید تا مزایا و معایب احتمالی هر راه‌حل مطرح‌شده را پیدا کند.

4- هنگامی‌که فرزند شما مزایا و معایب راه‌حل‌های مطرح‌شده را مشخص کرد، او را تشویق کنید تا یکی از این راه‌حل‌ها را انتخاب کند.

5- راه‌حلی را که انتخاب کرده‌اید امتحان کنید و سپس ارزیابی کنید که این راه‌حل، چه ایراداتی داشته و چه میزان توانسته است در حل مشکل، موفق باشد. درصورتیکه این راه‌حل به موفقیت نرسید، می‌توانید به سراغ راه‌حل بعدی‌ای بروید که در لیست وجود دارد و در اولویت دوم قرار گرفته است.

هنگام بروز مشکلات ، برای حل مشکلات فرزند خود عجله نکنید. در عوض ، به آن‌ها کمک کنید تا مراحل حل مشکل را طی کنند. وقتی نیاز به کمک دارند راهنمایی کنید ، اما آن‌ها را تشویق کنید تا مشکلات را به تنهایی حل کنند. اگر آن‌ها نتوانستند راه‌حلی ارائه دهند ، قدم بگذارید و به آن‌ها کمک کنید تا در مورد برخی از آن‌ها فکر کنند. اما به طور خودکار به آن‌ها نگویید چه کار کنند.

برای برطرف کردن مشکلات رفتاری کودکان نیز می‌توانید از این مراحل حل مسئله استفاده کنید. مثلاً به او بگویید که: «اخیرا دیده‌ام که خیلی خوشحال نیستی، بیا کمی با هم فکر کنیم که چگونه میتوان خوشحال‌تر زندگی کرد.» البته در بعضی مشکلات رفتاری، شاید لازم باشد همچنان او را متوجه پیامد منفی عملش کنیم اما باید این حس را به او منتقل کنید که به کمک او آمده‌اید تا راه‌حلی برای مشکلش پیدا کنید تا در ادامه بهتر عمل کند.

استفاده از مراحل پنج‌گانه حل مسئله به فرزند شما کمک می‌کند تا بتواند اعتماد به نفس بیشتری بیابد و در زندگی‌اش فرد مستقل‌تری باشد. هنگامی‌که فرزندتان در تکاپوی حل مشکل خودش و امتحان کردن راه‌حل‌های مختلف است، باید تا حد امکان از او تعریف و تمجید کنید و این اطمینان را به او بدهید که در مسیر درستی قدم گذاشته است.

پیامدهای طبیعی نیز ممکن است مهارت‌های حل مسئله را آموزش دهد. بنابراین، به فرزند خود اجازه دهید با عواقب طبیعی عمل خود روبرو شود. فقط مطمئن شوید که انجام این کار بی خطر است و در چارچوب فرهنگ دینی قرار دارد. به عنوان مثال ، اجازه دهید نوجوان شما تمام پول خود را در 10 دقیقه ابتدایی که در یک شهربازی هستید خرج کند. سپس ، بگذارید آن‌ها بقیه روز را بدون هیچ‌گونه هزینه‌ای بگذرانند. این مشکل می‌تواند برایشان آموزنده باشد تا در دفعات بعدی این اشتباه را تکرار نکنند. پیامدهای طبیعی را به عنوان همکار تربیتی خودتان در نظر بگیرید، همکاری که می‌تواند بسیاری از نکات را به طور طبیعی به فرزند شما بیاموزد، بدون اینکه شما دخالتی داشته باشید.

ما در این یادداشت تلاش کردیم تا چند نکته را بیان کنیم: اولا فرزندان در طی زندگی روزمره، با مشکلات و سختی ها و رنج های زیادی مواجه می شوند که هر کدام از این مشکلات، میتواند شرایطی را ایجاد کند تا یک استعداد نهفته کودک بروز یابد. بنابراین دیگر لازم نیست برای آموزش نحوه مواجهه با مشکلات، رنج های جدیدی را عمدا به زندگی آنها اضافه کنیم. نکته دوم این است که مشکلات و سختی ها، به خودی خود باعث رشد کودکان نمی شود بلکه می تواند منجر به خسته شدن و افسرده شدن آنها شود. مشکلات درصورتی می توانند منجر به رشد فرزندان شوند، که آنها بدانند باید در مواجهه با مشکلات چه عملکردی داشته باشند و در مواجهه با مشکل، رویکرد فعال داشته باشند. بنابراین صرف وجود مشکل و داشتن روحیه انفعالی در برابر آن، نمیتواند چندان سازنده باشد. و مطلب سوم را در این مورد بیان کردیم که مشکلات، با استفاده از مهارت حل مسئله است که میتوانند نقش سازنده در تربیت کودکان و نوجوانان ایفا کنند و این مهارت باید طی تمریناتی که در این یادداشت بیان شد، به فرزندان آموزش داده شود.

اشتراک گذاری:
لینک کوتاه:
لوگوی مرکز یادگیری میم
عنوان مقاله: کاکتوس ها هم گل هستند!
لینک مقاله: https://mimttc.ir/?p=2084
عضویت در خبرنامه مرکز یادگیری میم
برای دریافت جدیدترین محتوای آموزشی و اطلاع از دوره‌های آموزشی می‌توانید در خبرنامه مرکز یادگیری میم عضو شوید.