1
2
3
4
5
6

شبکه‌سازی برای هم‌آفرینی

همیشه عادت کرده‌ایم در کلاس بنشینیم و معلم یک لقمة حاضر و آماده را در دهانمان بگذارد. معلم علم بریزد و ما جمع کنیم! او متکلم وحده باشد و ما گوش‌بدهیم. واقعا چقدر از این روشِ علم‌آموزی سود برده‌ایم؟ آیا اصلاً زمانی که خودمان در کلاس بودیم، حس خوبی داشتیم که بعد از آن تمایل به یادگیری مطالب معلم پیدا کنیم؟ واقعا هیچوقت نمی‌دانستیم که چرا باید یک سری اطلاعات بی‌ربط به همدیگر را دائما در ذهنمان بریزیم در حالیکه هیچ نقشی در زندگیمان ندارند. یا حتی زمانی که می‌خواستیم ادای حرفه‌ای‌ها را دربیاوریم و تلاش کنیم که از چیزهایی که یاد می‌گیریم، در زندگی استفاده کنیم، کاملاً شکست می‌خوردیم و در این کار ناموفق بودیم. زیرا اصلاً این اطلاعات را برای استفاده کردن، یاد نگرفته بودیم!

در یادگیری مشارکتی، فراگیر دیگر یک مصرف‌کننده نیست که دیگران برای او غذای فکری آماده کنند و او فقط بنشیند و از مطالب گهربار استاد استفاده کند! و شاید در بسیاری از موارد اصلاً استادی وجود نداشته باشد. فراگیر در یادگیری مشارکتی، خودش تولید‌کننده و مصرف‌کننده است. ما به این اتفاق می‌گوییم هم‌آفرینی. یعنی یک عده‌ای کنار هم می‌نشینند، بحث می‌کنند، از استاد استفاده می‌کنند و در نهایت خودشان با همدیگر، یک دانشی را می‌آفرینند. و نه اینکه دانش را دیگران آفریده باشند و ما آن را از طریق استاد تحویل بگیریم. باید دانش را در کلاس ایجاد کرد.(2)(6)

وقتی کسی خودش دانش را خلق کند، در آن‌صورت تازه متوجه می‌شود که این دانش می تواند چگونه به او در زندگی کمک کند. اگر ما مسئله‌ای نداشته باشیم و بدون اینکه برایمان مهم باشد، در کلاس بنشینیم و مثلاً در مورد انواع سنگ‌ها یاد بگیریم، از کجا بفهمیم که دانستن انواع سنگ‌ها چه فایده‌ای دارد؟ ما باید با یک زمین‌شناس همراه شویم، بدانیم او با چه مسئله‌ای مواجه است، و تلاش کنیم که با او همراهی کنیم و در مسئلة او شریک شویم. وقتی همراه یک مسئله، با سنگ‌ها مواجه می‌شویم، آنگاه می‌فهمیم که چه فایده‌ای می‌تواند برای ما داشته باشد.

در یادگیری مشارکتی، در واقع هیچ علمی وجود ندارد که فراگیر آن را ناگهان به دست بیاورد. بلکه دانش به صورت پراکنده در کل فرایند یادگیری، پخش شده است. در هر جمله، در هر رفتار، در هر منبع و … اطلاعاتی نهفته است که فراگیر باید این اطلاعات را کشف کند و تلاش کند در ذهن خود ارتباطی میان آن‌ها پیدا کند و با کنار هم قرار دادن این اطلاعات گسترده، دانش مورد نیاز خود را بسازد. پس عجیب نیست اگر در انتهای یک کلاس مشارکتی، هر کس خروجی متفاوتی داشته باشد و هر کس آوردة متفاوت از دیگری را آموخته باشد!

ما با استفاده از فناوری‌های جدید، می‌توانیم تعامل میان اعضای یک گروه مشارکتی را افزایش دهیم. تعاملی که میان یادگیرندگان با سایر همکلاسی‌ها، فراگیران با استاد، استاد با فراگیران و مجموعه اساتید و فراگیران با محتوا، از طریق ابزارها و رسانه‌های جدید صورت می‌پذیرد. در این راستا، شبکه‌های اجتماعی، ویکی‌ها، وبلاگ ها، چت‌روم‌ها، ویدئوکنفرانس‌های همزمان و ناهمزمان و غیره، زمینه‌ساز ارتباط و تعامل فراگیران با یکدیگر و فراگیران با اساتید در هر زمان و هر مکان هستند. فراگیران می‌توانند با پیوستن به این شبکه‌ها در فعالیت‌های گروهی شرکت کرده و نتایج پژوهش‌ها، ایده‌هایشان، گزارش کارآموزی و پروژه‌های دروس عملی خود را برای دیگران به اشتراک بگذارند، نظرات و بازخوردها را دریافت نمایند و مهم‌تر اینکه از دیگران بیاموزند.(3)(4)

در یادگیری شبکه‌ای، نوعی دانش ارتباطی شکل می‌گیرد. یعنی دانشی که از ارتباط میان چیزها به وجود می‌آید و از یک چیز می توانیم به چیز دیگر برسیم. به عبارتی دیگر، ویژگی یک شی، باید به سوی ویژگی یک شی دیگر هدایت و یا به آن تبدیل شود تا بتوان آن‌ها را مرتبط با هم دانست. دانش حاصل از این ارتباط‌ها، دانش ارتباطی است. مثلاً زمانی که افراد در کلاس، پیرامون پرواز پرنده‌ها صحبت می‌کنند، ویژگی پرواز می‌تواند ذهن افراد را به سمت پرواز هواپیماها منتقل کند و فراگیر در ذهن خود تلاش می‌کند تا ارتباطی میان این دو کشف کند و در این میان هم پیرامون پرواز پرنده‌ها و ویژگی‌های آن‌ها می‌آموزد و هم پیرامون اینکه یک هواپیما چگونه به پرواز درمی‌آید. دانش در گوشه و کنار و در هر موضوعی پخش و گسترده شده است، فقط کافیست که فراگیر میان این‌ها شبکه‌ای تشکیل دهد و سعی کند از ارتباط میان این‌ها، و با استفاده از خلاقیت خودش، چیزهای جدیدی را خلق کند. (5)

همه این ویژگی‌ها، باعث دشواری و حساسیت‌هایی می شود که در یادگیری شبکه‌ای وجود دارد. آنچه که می‌تواند به بهبود این فرایند کمک کند و دست فراگیر را بگیرد، وجود یک تسهیلگر است. تسهیلگر از اسمش معلوم است که چه کاری انجام می‌دهد. او به فراگیر کمک می‌کند تا ارتباط دادن میان امور و ایجاد یک شبکة ارتباطی برای او سهل و آسان شود. فراگیر لازم است ابتدا با کمک تسهیلگر این روند را طی کند تا پس از مدتی بتواند به تنهایی با استفاده از منابع و دانش‌های گسترده در عالم، دست به خلق دانش‌های جدید بزند. البته که ایجاد دانش با این روش، به شدت نیازمند ذهن خلاق و پویاست که می‌تواند در طول روند یادگیری، به مرور ایجاد شود.

در مرکز یادگیری میم به هم‌آفرینیِ دانش با شما و تسهیلگرانی حرفه‌ای، دلسوز و انصافاً پرتلاش افتخار می‌کنیم.

 

۱- آموزش از راه دور در عصر دیجیتال(با محوریت ارتباط گرایی)/ خدیجه علی آبادی و آذر خزایی
۲- اسکندری، حسین )1388)؛ نقد معرفتشناسی نظریه ارتباطگرایی )دانش ارتباطی و دانش توزیعشده( براساس معرفتشناسی اسالمی؛ تهران؛ کنفرانس بینالمللی یادگیری الکترونیکی دانشگاه علم و صنعت.
3- Kop Rita; Hill Adrian.Connectivism: Learning theory of the future or vestige of the past? The International Review of Research in Open and Distance Learning 2008;9
۴- مثنوی، امیر و خلیفه، قدرت اله،1395،نقش فناوری های نوین در تحقق یادگیری مداوم،هشتمین همایش ملی انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران،اهواز
5- Downes, S. (2007). An introduction to connective knowledge, Hug, Theo (ed.): Media, Knowledge & Education – Exploring new Spaces, Relations and Dynamics in Digital Media Ecologies. Proceedings of the International Conference held on June 25-26, 2007. November 27, 2007.
۶- ارتباط گرایی: در رقابت یا همسویی با دیگر نظریه های یادگیری؟/ حسین اسکندری، هاشم فردانش، مهدی سجادی
عضویت در خبرنامه مرکز یادگیری میم
برای دریافت جدیدترین محتوای آموزشی و اطلاع از دوره‌های آموزشی می‌توانید در خبرنامه مرکز یادگیری میم عضو شوید.