یادگیری بدون توقف
در قرن اخیر سرعت تحول جهان اطراف ما شگفتانگیز بود، در این میان یادگیری هم بینصیب نبوده است. در گذشته الگوی آموزش «برو سر کلاس» بود اما دیگر این روزها زمانی را نمیتوان برای آموزش در نظر گرفت. زمان آموزش، زمانی است که ما به آن نیاز داشته باشیم. ما در این دوران باید یاد بگیریم که چه زمانی به دانش نیاز داریم، باید یاد بگیریم که از چه طریقی میتوانیم به دانش برسیم و باید یاد بگیریم که چگونه به منبع معتبر و صحیح دسترسی پیدا کنیم. پس باید موضوعاتی به غیر از زمان را برای کسب دانش و مهارت مدنظر داشته باشیم. (1)
یادگیریِ ایدهآل زمانی اتفاق میافتد که نقطة شروع و پایانی نداشته باشد. در یک بیان ساده میتوان گفت که فراگیر بعد از اتمام کلاس، نباید احساس کند که یادگیری تمام شده است، بلکه باید بعد از کلاس دائما در حال ارتباط با موضوع کلاس باشد. این ادامهدار بودن کلاس، معمولاً در ذهن ما با تکلیف و مشق و یا هر امر اجباری دیگری خودش را نشان میدهد. اما تکلیف برای ما ایدهآل نیست چون از روی اجبار است. ادامهدار بودنِ فرایند کلاس، باید اختیاری و خودانگیخته باشد و مدت زمان کلاس بهگونهای باشد که فراگیر را وادار به کنش کند. این فعالیت میتواند تمرین باشد، عملیکردنِ مطالب کلاس باشد، استفاده از مطالب کلاس در یک مسئله باشد، ارتباط و بحث با فراگیران دیگر باشد، سوال و جواب با استاد دوره باشد و راههای بسیار زیاد دیگری که برای این موضوع وجود دارد. در واقع کلاس مشارکتی، فضایی به وسعت خلاقیت شماست برای انگیزشِ درونیِ فراگیران.
اما در این میان چیزی که بیش از همه میتواند به ما کمک کند، عرصة رسانه و اینترنت است. این رسانههای اجتماعی و ابزارهای آموزشی و پژوهشی، مفهوم زمان و مکان را در آموزش از بین بردهاند. هر فرد با دسترسی به محیط اینترنت قابلیت استفاده از آنها را دارد. اساتید و دانشجویان در آموزش از راه دور، بهشیوههای مختلف و خلاقانه، از انواع فناوریها و رسانههای اجتماعی در آموزش و ایجاد ارتباطات علمی استفاده میکنند. هر فراگیر میتواند با استفاده از فضای مجازی، به منابع وسیعی از اطلاعات دست پیدا کند. یا میتوان با استفاده از شبکههای اجتماعی، گروههایی ساخت که ارتباط تسهیلگر و فراگیر پس از پایان کلاس هم ادامه داشته باشد و فراگیران با استفاده از شبکههای اجتماعی با هم ارتباط و بحث و تبادل نظر داشته باشند. (2)
مسئلة دیگری که میتوان به آن توجه کرد مسئلة عدالت آموزشی است. در دنیای مدرن امروز، اختلاف امکانات در شهرهای مختلف باعث شده که مردم بعضی شهرها از امکانات فراوانی بهرهمند باشند و کسانی که در شهرهای دور از مرکز قرار دارند، نتوانند از این مواهب استفاده کنند. در گذشته اگر استادی در تهران تدریس میکرد، شرکت در کلاس او برای کسی که در خوزستان زندگی میکرد، تقریبا غیرممکن بود. اما با استفاده از فضای مجازی، نه تنها او میتواند در کلاسهای استاد تهرانی شرکت کند بلکه میتواند همکلاسیهایی از شهرها یا کشورهای مختلف داشته باشد و همچنین میتواند به صورت مداوم و حتی بعد از کلاس هم با آنها در ارتباط باشد و مشارکت کند.
پس میتوان گفت در این زمانی که ما زندگی میکنیم، راحتتر میتوانیم یادگیرندة مادام العمر باشیم تا گذشتگان. اما فکر نمیکنید که بسیاری از گذشتگان ما بیش از ما یادگیرنده بودهاند و اهمیت بیشتری برای کسب دانش قائل بودند؟!
یادگیری مشارکتی نویدِ آیندهی فرآیند یاددهی-یادگیری است. آیندهای که در بستر مشارکت، همواره میآموزیم و بهتر از هر زمانی امکان تحقق عدالت آموزشی را داریم.
۱- دانش و یادگیری؛ مبانی نظریه ارتباط گرایی/ عیسی زارعی/ فصلنامه نقد کتاب
2- Kop Rita; Hill Adrian.Connectivism: Learning theory of the future or vestige of the past? The International Review of Research in Open and Distance Learning 2008;9