قلدریِ مجازی!
این روزها، همهی ما –کم و بیش- شاهد بداخلاقیهای مجازیای بودهایم که بدون توجه به آسیبهای فراوانی که فرد یا جامعهی هدف آن بیمهریها میچشند، به قصد خنده (یا بهتر بگوییم، تمسخر) دستبهدست میشوند. از صداها یا ویدئوهای ضبط شده از معلمهایی که در مسافتی دورتر از دانشآموزانشان نشستهاند تا همچنان با مهر و محبت معلمی کنند، تا کلیپهایی که از دانشآموزان در حین انجام تکالیفشان پخش میشود تا آن لحظههای به ظاهر خندهدار، با جهان به اشتراک گذاشته شوند.
آنجا که این رفتارها به وسیلهی خانوادهها و والدین و در رابطه با فرزندانشان انجام میشوند، موضوع این مقاله نیست، بلکه در مقالهای دیگر به نام “حریم خصوصی کودک و فضای مجازی” مفصلا از آن بحث کردهایم.
اما مقصود این نوشتار، قلدری مجازی است! آنچه که تا دیروز و در دوران آموزش حضوری، اذیت، تمسخر و زورگویی بعضی از دانشآموزان به دیگر همکیشان خود بود، که شاید ملموسترینش را به زور گرفتن تغذیههای دیگر کودکان میتوان مثال زد، امروز در فضای مجازی میتواند قابل توجه باشد. مسالهای که گویا علاوه بر اهداف قلدرمآبانه نسبت به دیگر دانشآموزان که به قصد تمسخر و اذیت مستقیم انجام میشود، این روزها دامنگیر معلمین هم شده است.
قلدری مجازی چیست؟
قلدری مجازی یا Cyberbullying ، استفاده از فضای مجازی و رسانههای دیجیتال (مانند برنامههای پیامرسان جمعی یا حتی فردی) برای تهدید، تمسخر، ناراحت کردن و صدمه به دیگران میباشد. چنانچه برای مثال و طبق بررسیهایی، امروزه و با گسترش حضور دانشآموزان در فضای مجازی، استیکرها، گیفها و تصاویری به قصد تمسخر از دیگر افراد برخط کلاس ساخته میشود، یا کلیپهای دیگران بدون اجازه و خواست آنها به اشتراک گذاشته میشود.
به لحاظ ناشناختگی فرد مرتکب در اکثر اوقات، و سهولت و وسعت عمل او، این کار به نسبت تهدیدهای حضوری اثرات متفاوت و در اکثر موارد، شدیدتری به همراه دارد. از آثار رایج آن میتوان به آسیبهای روانی، استرس و اضطراب همهگیر در کلاسهای درس اشاره کرد، که فعالیت دانشآموزان را از ترس مسخره نشدن –در بهترین تصور- به صفر میرساند، یا معلمین را دلسرد و دلشکسته میکند. آثار شدیدتر این رفتارها، اعم از احتمال تهدید و تحریک بزهدیده به جرمهای دیگر، و آثار بلندمدت آن دررابطه با ترویج بیاخلاقی در جامعه نیز مشخص است.
اما سوال اینجاست که چه راههایی را برای کاهش این رفتارها و آثار نامطلوب آن میتوان نام برد؟
این مساله، به مانند دیگر ناهنجاریها، نیاز به نظارت و وضع قوانین و مقررات پیشگیرانه و حمایتی دارد. اما از آنجا که تنبیه و کیفر رسمی برای کودکان و نوجوانان مطلوب نیست، باید در سطح مدارس و نظام آموزشی به فکر وضع مقرراتی برای پیشگیری از ارتکاب این قبیل اعمال و پاسخ قاطع به وقوع آن وضع کرد. مشخصا پیشگیری و جلوگیری از وقوع چنین رفتارهایی مقدم بر تنبیه است.
در سطح مدرسه و ساختار آموزشی، ابتدا باید تلاش در جهت آگاهی بخشی و نظارت مفید بر دانشآموزان صورت گیرد و مقررات موثری وضع شود. همچنین دانشآموزان باید بدانند هر مطلبی که به وسیلهی آنها از کلاس به خارج درز پیدا کند، و هر نقض مقرراتی که توسط آنها صورت گیرد، برخورد متناسبی در انتظارشان است. همچنین آسیبدیدگان باید بدانند در صورت وقوع هر اتفاقی، امکان پیگیری مساله را بدون ترس و اضطراب دارا هستند و حتی مورد تشویق هم واقع شده و در چتر حمایت همگان قرار میگیرند.
فراهم آوردن فضای مشاورهای توسط مشاوران متخصص نیز در این مواقع الزامی است. نه تنها آسیبدیدهی این امر برای بازیابی خود نیاز به مشاوره دارد، بلکه فرد مرتکب بیاخلاقی نیز نیازمند دریافت مشاوره است تا بتواند رفتارهای نادرست را کنار بگذارد. مسلما برخورد محکم و بدون تخفیف با مرتکب –که امری لازم است- در تضاد با تلاش برای بازگرداندن او به چرخهی زندگی عادی و رفتارهای صحیح نیست.
فرهنگسازی نیز یکی از عناصر لازم پیشگیری از وقوع چنین بداخلاقی هایی است. این موضوع در کلاسهای درسی بسیار با اهمیت میباشد. معلمان، باید مرتبا از لزوم ایجاد فضایی صمیمی و حمایتگرانه در کلاسهای درس صحبت کنند، رفتارهای این چنین ناهنجار را تقبیح کرده و دربارهی آثار سوء آن، با شاگردانشان صحبت کنند. برای مثال از آنها بخواهند خودشان را جای افراد آسیب دیده فرض کرده تا قبح اتفاق را دقیقتر درک کنند.
قلدری مجازی، و لزوم تقبیح آن، باید موضوع پژوهشها و گفتمانهای کلاس باشد. ترویج فرهنگ مثبت کلاس از ضروریترین الزامات این امر است. هدف قرار داشتن دانشآموزانی که در جریان این رفتارها به طور غیرمستقیم قرار دارند اما با تشویق یا حتی سکوت خود در آتش آن سهیمند بسیار مهم است. آنها باید بدانند، در هنگام وقوع چنین رفتارهایی، تشویق مرتکب و معاونت در آن، یا حتی سکوت و بیاعتنایی، به زشتی ارتکاب آن است، و باید در این مواقع به بهترین شکل، به حمایت از آسیبدیده بپردازند، با او همدلی کنند و به او اطمینان بدهند در زشت دانستن کار انجام شده، همنظر با او هستند و پیگیری لازم و مداخله جهت اتمام و برخورد با عمل مذکور را انجام دهند.
خانواده نیز در پیشبرد مسائل مذکور و حل مساله، نقشی اساسی دارد. برای مثال، مسالهای مهم، مشارکت با مدرسه و لزوم فعالیت مستمر والدین در فرهنگسازیها و پیشگیریها میباشد. والدین باید چه از طریق جلسات اولیا و مربیان و چه از راه دریافت پیامها و مطالب مرتبط برای مطالعه و ضمن افزایش آگاهی، در این جریان، معلمین و مدرسه را یاری کنند. ارتباط دائم میان مدرسه و والدین در این امر ضروری به نظر میرسد. آنها باید با شیوههای صحیح، راه درست استفاده از فضای مجازی را به فرزندان خود بیاموزند و بر رفتارهای آنها نظارت کنند. همچنین از نادرستی اعمالی مثل قلدری مجازی، و آثار آن بر دیگر انسانهایی بگویند که در جامهی معلم یا دانشآموز میباشند، چه اگر این رفتارها تقبیح و کنترل نشوند، ممکن است روزی گریبان خود آن فرزند یا خانوادهاش را نیز بگیرد. ایجاد گفتمان در این موضوع، مانند موضوعات دیگر، در محیط خانواده بسیار مهم است. طرح نکاتی که در محیط کلاس لازم به اشاره بودند، اینجا نیز اساسی به نظر میرسند. مرتبط با این درونمایه، کتابها و داستانهای مفیدی نیز موجودند که با تهیهی آنها، خانوادهها میتوانند به پرورش فرهنگ فرزندان خود بپردازند.
در پایان باید گفت، مسالهی قلدری مجازی، تنها با مشارکت خانوادهها و والدین، معلمین، مدارس و ارکان سیاستگزاری و نظارت آموزشی قابل حل است. همانطور که بیان شد، این موضوع نیاز به فرهنگسازی مستمر، نظارت و اقدامات پیشگیرانه، برخوردهای مناسب و بازپروری همهی افراد دخیل در آن دارد. همهی ما باید در هنگام مشاهدهی چنین رفتاری، برای اتمام و درمان آن مداخله کنیم و هرگز آن را به خود فرزندانمان واگذار نکنیم.