فردای روشنتر
در مقابلِ پدرومادرهایی که توجه بسیار کمی به تربیت فرزندانشان دارند، پدرومادرهایی نیز وجود دارند که برنامههای مناسبی برای تربیت فرزندانشان دارند و دانش کافی را نسبت به این موضوع دارند و دقیقا میدانند که باید برای تربیت صحیح یک فرزند، چه اتفاقی صورت بگیرد. اما همین پدرومادرها، گاهی بهشدت دچار یاس وناامیدی میشوند زیرا میبینند که آنچه در عمل اتفاق میافتد، تفاوت بسیار زیادی با آن چیزهایی دارد که در کتابها خواندهاند و در سخنرانیها و کلاسها یاد گرفتهاند و همینجاست که نگرانی و ناامیدی به وجود میآید. نگرانی از اینکه نکند این اشتباهات باعث شود که تربیت فرزند من به کلی خراب شود! نکند با این اشتباهم سرنوشت فرزندم را نابود کرده باشم! نکند که من اصلا پدر یا مادر خوبی نیستم و نخواهم بود! نکند… و خلاصه اینقدر این نگرانی بزرگ و بزرگتر میشود که باعث میشود عصبانی و افسرده شویم و بر روی فرزندمان نیز تاثیرات آن را میبینیم.
نگاه رو به جلو
ما باید دائما رفتارهای خودمان را بررسی کنیم، آنها را سبک و سنگین کنیم و اشتباهاتمان را کشف کنیم. اما اگر مسیر برگشت به گذشته در همینجا پایان یابد، باعث ناامیدی در ما میشود زیرا فقط با کولهباری از اشتباهات مواجه میشویم. درصورتیکه نگاه به گذشته باید در راستای این باشد که اشتباهاتمان را کشف کنیم تا تلاش کنیم که در آینده آنها را مجددا مرتکب نشویم. بنابراین هرگاه متوجه شدید که یک خطای تربیتی از شما سر زده است، بر روی آن تمرکز کنید، سعی کنید علل به وجود آورنده آن خطا را پیدا کنید و در آینده تلاش کنید تا با حذف آن علل، دیگر آن خطا رخ ندهد.
کمال گرا نباشیم
قرار نیست که روند تربیتی ما دائما بینقص باشد. فرایند تربیت فرایندی است که در طول زندگی رخ میدهد و از زمانی که صبح بیدار میشویم تا زمانی که میخوابیم ادامه دارد. همین ویژگی باعث خستگی بسیار زیادی در ما میشود و احتمال اشتباه را بسیار بالا میبرد. یک پزشک وقتی عمل جراحی انجام میدهد شاید نهایتا شش ساعت طول بکشد، ولی شما روزانه ممکن است تا دوازده ساعت با فرزندانتان باشید. پس خیلی واضح است که اشتباهاتی نیز در این روند رخ خواهد داد. بنابراین قرار نیست که بیاشتباه باشیم. همانطور که پدرومادرهای ما نیز در تربیت ما اشتباهاتی کردهاند و همانطور که همه پدرومادرهای دیگر هم اشتباهاتی انجام میدهند و این یک اتفاق طبیعی است. (البته این به معنای مجوز اشتباه عمدی نیست)
دنبال نکات تستی بگردیم
حتما دیدهاید که گاهی معلمها برای حل بعضی از سوالها، راهحلهای تستی ارائه میکنند که بسیار سریعتر ما را به جواب میرساند. در تربیت نیز باید به دنبال این راهحلهای تستی بود. از متخصصان تعلیم و تربیت مشورت بگیرید تا چهار-پنج اصل اساسی تربیت را یاد بگیرید و فقط تلاش کنید تا آنها را به کار ببندید. اگر بخواهید روزانه با دهها راهکار تربیتی در شبکههای اجتماعی مواجه شوید، با دهها اصل تربیتی در کتابهای تربیتی آشنا شوید و دهها مهارت تربیتی را در دورهها و کلاسها بیاموزید، قطعا نمیتوانید تعداد بسیار زیادی از آنها را در عمل انجام دهید و بنابراین از اینکه در عمل کردن به آنها ناتوان بودهاید، ناراحت میشوید. پس سعی کنید نکات کلیدیای را بیابید که با عمل به آنها بخش عمدهای از مسیر تربیت را رفته باشید.
یک مسیر میانرو
اگر ما همین یک اصل را در تربیت رعایت کنیم، دیگر نیازی نیست که ساعتها فکر کنیم که چه برنامه خاص و عجیب و غریبی برای تربیت فرزندانمان داشته باشیم. آن اصل هم این است که سعی کنیم خودمان آدم خوب و یک الگوی تمام عیار باشیم. اگر در کنار این ویژگی، محبت کردن به فرزند را هم اضافه کنید، میتوانیم بگوییم که بخش عمده مسیر را رفتهایم زیرا بچهها کسی را الگوی خودشان میدانند که دوستش داشته باشند. بنابراین به جای اینکه دائما فکر کنید که چه برنامه تربیتی برای فرزندتان داشته باشید و چه کنید که او تربیت شود، بهتر است بیشتر بر خودتان تمرکز کنید.
گل خوب، گلدان خوب هم میخواهد
محیطها نقش مهمی در تربیت انسانها دارند. سعی کنید فرزندتان را در محیطهای خوبی قرار دهید که اغلب اجزای آنها خوب و مفید باشد که دیگر نگران تکتک رفتارها و نکات تربیتی نباشید. اگر شما فرزندتان را در مدرسهای خوب با محیط و دوستان خوب ثبتنام کنید، می توانید تا حد خوبی از وضعیت او در مدرسه اطمینان داشته باشید و این از نگرانی شما می کاهد(البته این به معنای سپردن بچهها به مدرسه و بیخیالی مطلق نیست). یا مثلا محیطهای مذهبی محیطهای خوبی هستند یا وقتی فرزند شما دوستهای خوبی دارد، پس احتمال اینکه زمانیکه با دوستانش هست اتفاق بدی نمیافتد بیشتر است و این باعث دلگرمی شما خواهد بود.
همه چیز دست ما نیست
خداوند مهربان، بارها بارها گفته است که هدایت افراد دست خداست و هر کس را بخواهد هدایت میکند و هرکس را بخواهد گمراه می کند. بنابراین ما در مسیر تربیت فرزندانمان، صرفا بخش کوچکی از آن هستیم و یک وسیله در جهت تربیتی هستیم که خدا قرار است انجام دهد. پس ما تا جایی که امکان دارد باید تلاشمان را بکنیم، مهارت خود را افزایش دهیم، دانش خود را افزایش دهیم و سعی کنیم این دانشها و مهارتها را به کار ببندیم و پس از آن، دیگر به خدا بسپاریم و از او بخواهیم که بهترین مسیر را برای رشد و تربیت فرزندانمان رقم بزند. بنابراین اگر ما همه تلاشمان را کرده باشیم و گاهی خطاهایی بهطور ناخواسته از ما سر زده باشد، خدا آنها را جبران خواهد کرد. پس اصلا نگران نباشید و ریش و قیچی را به «مربی واقعی» بسپارید.
تربیت موضوعی چندوجهی و همهجانبه است که نه یک اتفاق در یک زمان خاص، بلکه فرایندی در مدت زمانی طولانی است. همین ویژگیها باعث میشود که تربیت بسیار دشوار باشد و احتمال خطا و اشتباه در آن بسیار زیاد باشد. بنابراین باید به دنبال راههایی گشت که به ما کمک کند تا در این مسیر، حس آرامش و آسایش بیشتری داشته باشیم و به طور دائم حس نگرانی را تجربه نکنیم. بخشی از راهکارهای این اتفاق مربوط به راهکارهایی در روش تربیت است و بخش دیگری مربوط به راهکارهایی در حیطه نگاه و بینش ما به اصل مقوله تربیت و رشد انسانهاست. بنابراین اگر میخواهیم این مسیر را آسانتر طی کنیم، هم باید مهارتهایی برای سادهسازی این مسیر داشته باشیم و هم اینکه نگاهمان را به پدیده تربیت اصلاح کنیم.