رژیم بگیریم!
شايد باور کردن اين نکته مشكل باشد؛ اما يک مقايسه تاريخی نشان میدهد كه حجم اطلاعات واردشده در يك شبانه روز به ذهن يک انسان امروزی، اعم از متون درســی، کتابها، تابلوهــای تبليغاتی، پيامهای مجــازی، فيلمها و ديدهها و شنيدهها ، برابر کل اطلاعات دريافتی يک انسان قرن هجدهمی در سراسر عمر است! پيامها پيوســته در هر جا و به هرکسی ارائه می شــود. ما از پيامهای رسانهای به حدی اشباع شدهايم كه دانشمندان علوم ارتباطات مسئله امروز بشر را نه دسترسی به اطلاعات، بلکه «انفجــار اطلاعات» و اشباع رسانهای« می دانند.
نــگاه اوليه بــه جامعهای با «اشــباع رسانهای» اين بود که دسترسی بی سابقه بــه اطلاعات و پيامها منجــر به افزايش دانش و پيشــرفت آموزش و علم خواهد شــد. اما اين نــگاه در بهتريــن حالت، خوشبينانه يا ســاده انگارانه بود. مسئله اصلی اينجاست که حجم و تنوع پيامها و اطلاعاتی که در معرض آن قرارگرفتهايم. بيشــتر از توان پردازش و تحليل ماست. شــتاب بالای توليد و به اشتراک گذاری اطلاعــات به ما اجــازه به روز بــودن را نمی دهد. از سوی ديگر نمیتوان خود را به کلی از جريان سيلآسای اطلاعات کنار کشــيد چرا كه در آن صورت هم باز در معرض پيامهای رسانهای قرار می گيريم. در چنين شــرايطی، دانشــمندان علوم ارتباطات از ضرورت مديريت هوشمندانه رســانهها و مهارت انتخاب و گزينشگری مخاطب در برابر پيامهای رسانهای سخن گفته و اصطلاحی به نام «رژيم مصرف» را مفهوم پردازی کردهاند.
رژيــم مصرف، کلمــهای آشــنا برای متخصصان تغذيه است؛ يعنی يک دستور عمومی برای سلامتی که به ما می آموزد از هر ماده غذايی، به چه ميزان و چگونه استفاده کنيم تا سلامتیمان حفظ شود. هرچنــد ما، برای زنده مانــدن و تقويت جسمانی خود، نياز به خوردن و آشاميدن داريم اما هر چيــزی را نمیخوريم، بلکه از قبل در مــورد فوايــد و ضررهای هر خوراکــی اطلاعاتی به دســت می آوريم و بسته به ســن و وضعيت جسمانی مان خصوصياتی (مانند ميــزان کالری، قند، چربــی و …) را برای مصــرف موادغذايی در نظر می گيريــم. رژيم مصرف غذايی، چيزی بيشــتر از ممنوعيت و محدوديت در مصرف موادغذايی ناسالم است. چون حتی اگر همه خوراکیهای مورد مصرف ما سالم و مفيد هم باشد ولی در استفاده از آنها تعادل را رعايت نکنيم دچار چاقی و بيماری خواهيم شد. پيامهای رســانهای را می توان همانند غذای روح در نظــر گرفت. در واقع رژيم مصرف رسانهای هوشمندانه به فرد هشدار می دهد که چه پيامهايی برای او مناسب هســتند و چه پيامهايی مضــر و اينکه ميزان و نحوه اســتفاده او از هر رســانه چگونه باشد بهتر است. وقتی در شرايط اشــباع رسانهای قرار داريم، رژيم مصرف رسانهای به ما کمک می کند تا ضمن درجه بندی رســانههای دور و اطرافمــان، از ميــان اطلاعــات و پيامهــای پيرامونی، به طور مشــروط و محــدود آنچه را كه موردنيازمان اســت دريافت کنيم. همچنين تشخيص دهيم که کداميک از پيامهای رسانهای را ناديده بگيريم و از رويارويی با آنها پرهيز کنيم تا در برابر حجم انبــوه اطلاعات، قدرت تحليل و استنباطمان را از دست ندهيم.
رژیم مصرف رسانهای؛ تنها راه حل!
درحال حاضر بخش قابل توجهی از اوقات فراغت دانشآموزان به مشغول شدن آنها با طيفی متنوع از رسانهها (از کتاب و روزنامه گرفته تا بازیهای رايانهای و شــبکههای اجتماعی) می گذرد، به نوعی، رژيم ِ مصرف رســانه تابع رژيم اوقات فراغت شده است. رســانهها هم اکنون به عنوان رقيبی جدی در تربيــت فرزنــدان در کنار خانــواده و مدرسه حضور دارند و از فضای عمومی تا خصوصی ترين لحظههای دانش آموزان را پوشش می دهند. متوليان تربيت نيز ناگزير از اتخاذ موضعی مناســب در برابر رسانهها هستند اما نحوه برخورد اوليا و مربيان با اين مسئله يکسان نبوده و نيست. دســتهای از اوليا و مربيان، بيشتر نگران اين هستند که استفاده از رسانهها موجب افت تحصيلی و آموزشــی و يا مشکلات اخلاقی و جنســی فرزندشــان شود، لذا عمدتاً به تأثير منفی رســانهها در رشــد جســمی، روانی و اجتماعی بچهها اشاره می کنند و با بدبينی و رسانه هراسی سعی در ايجاد ممنوعيــت و تأخير حداکثری استفاده از رســانهها دارند. از سوی ديگر پــارهای از اوليا و مربيان چنان شــيفته فناوریهای نوين هستند که بدون توجه به محدوديتها و مشکلات، آزادی بی قيد و شــرطی به کودک و نوجــوان خود در استفاده از رسانهها می دهند و فرصتها و مزايای آنها را در دسترسی به اطلاعات و افزايش ارتباطات مجازی به رخ می کشند. به نظر ما ديدگاه هيچکدام از اين دو گروه پاسخگوی شرايط و مسائل امروز فرزندان ما در مواجهه با رسانهها نبوده و نيست.
به نظر می رسد راه حل صحيح و ـ شايد تنها راه حل ـ در مديريت مصرف رسانهها و رويارويی فعالانه با پيامهای رســانهای، اتخاذ يک رژيم مناسب است. اين راه حل البته نياز به تمرين و کسب مهارت دارد. و بسته به سن و موقعيت دانش آموز متفاوت است و نمی توان برای آن نسخه واحدی، برای همه سنين و همه اقشار، پيچيد. اما برای يک «رژيم مصرف رســانهای» مناســب، هر مخاطبی بايد به سه سؤال اساسی پاسخ دهد: از کدام رسانهها، چگونه و چقدر بايد استفاده کرد؟ برای جواب مناســب به هر سؤال لازم است به مواردی توجه شود:
1- کدام؟
الف. ظرفيت هر رســانه: توجه به محدوديتهای معينی که هر رســانه برای انتقال پيام دارد لازم است. مثلا رسانههای تصويری کم تر می توانند به مباحث علمی پيچيده و نظری بپردازند اما می توانند برخی قواعد علمی را با چاشنی سرگرمی به مخاطب منتقل کنند. اصولاً در شبکههای اجتماعی مجازی، کمتر مطلب طولانی و علمی به چشم می خورد و… .
ب. کارکردهای رسانهها: کارکردهای چهارگانة رسانهها يعنی ســرگرمی، اطلاع رسانی، آموزش و بسيج گری، خيلی از اوقات از يكديگر تفکيک ناپذيرند. مثلا بســياری از پيامهای آموزشی در خلال يک برنامه يا فيلم سرگرم کننده ارسال يا دريافت می شود.
2- چگونه؟
الف. حيطه دينی ـ مذهبی: حدود و قواعد شرعی و دينی که منحصر به اخلاق جنسی نيستند. مواردی همچون دروغ و تهمت و حق الناس ازجمله مواردی هستند که رسانههای اجتماعی عموماً به آنها بی توجه اند.
ب. اولويت بندی: اولويت رسيدگي به وظايف خانوادگی و انسانی بر استفاده از رسانهها.
ج. تکليف محوری: تقدم انجام تکاليف و وظايف تحصيلی و شغلی بر استفاده از رسانهها. رسانهها در خدمت انجام تکاليف هستند نه ابزاری برای مقابله با تکاليف.
د. رشد، اعتلا و ارتقا: مواجهه با پيامهای رسانهای بايد منجر به حرکت رو به جلو و رشد و تعالی مادی و معنوی شود، نه اين که مانع شکوفايی استعدادها گردد.
3- چقدر؟
الف. ســن رشد: بسته به اينکه مخاطب در چه سنی قرار دارد و ســواد و تجربه وی در چه سطحی است، استفاده از هر رســانه ممکن اســت برای او محدود يا حتی ممنوع شود. استفادة نابه جا از رســانهها در برخی سنين ممکن است عواقب برگشــت ناپذيری داشته باشد. برای مثال تماشای بيش از دو ساعت تلويزيون در روز، در سنين کودکی می تواند مشکلات جدی در تمرکز و يادگيری به وجود آورد.
ب. مکان: موقعيت شناسی مکانی در استفاده يا عدم استفاده از رسانهها. مثلا در موقع تعاملات خانوادگی، مهمانیها يا جلسات رسمی نبايد از تلفن همراه استفاده شود.
ج. زمان: استفاده منظم از رسانهها در طول روز و متناسب با ديگر فعاليتهای روزانه. پيامهای رسانهای حتی اگر مفيد و مناسب باشند، اگر در فواصل متعدد و نامنظم به مخاطب برسند باعث کاهش تأثيرگذاری و عدم تمرکز وی می شوند.
د. قيمت: مقايسه هزينههای مستقيم و غيرمستقيم مصرف پيامهای رسانهای با منافعی که به دست می آوريم.