حیوانِ ناطق/حیوانِ عاشق
در حکایتِ شلبی و مور، سعدی از اهمیت زندگانی مورچهای برای عارف نامداری سخن گفته، و سپس آن بیت معروف را از فردوسی نقل میکند: «میازار موری که دانهکش است».
ادبیات و فرهنگ ما ازین دست حکمتها کم ندارد، برای مثال ابوالعَلاء معرّی هم در سرودهی کوتاهی به مذمت مضطرب کردن و ترساندن حیوانات پرداخته. اما سوال این است که ظلم نکردن به حیوانات و اهمیت به زندگی آنها چه جایگاهی در پرورش انسانها و به خصوص کودکان خواهد داشت؟
اذیت کردن حیوانات و آزار انسانها شباهت مهمی با هم دارد: در هر دو موضوع، قربانیان، موجوداتی زندهاند که درد و نگرانی را حس میکنند. از منظر جرمشناسی، ظلم به حیوانات میتواند نشانهی رفتارهای مجرمانهی بعدی در اجتماعِ انسانی باشد. این موضوع درباره کودکان نیز که شخصیتشان در حال شکلگیری است اهمیتی مضاعف خواهد داشت. بنابر تحقیقات، رفتار پرخاشگرانه و ناهنجار کودک نسبت به حیوانات ممکن است زمینه ساز خشونتهای بعدی او باشد و این رفتار شکل مهمی از رفتارهای ضد اجتماعی قلمداد میشود.
نگرانی در این موضوع بیمورد نیست، چرا که در تحقیقات بسیار، میان رفتار بیرحمانه با حیوانات و شکلگیری مجرمان پرخطر رابطهی مستقیمی دیده شده. برای مثال به نقل از رابرت رسلر، که پروفایل قاتلان سریالی را برای FBI ایجاد میکرد، “قتلهای سریالی … خیلی وقت ها با کشتن و شکنجه حیوانات در سنین کودکی آغاز میشود.” و تاریخ پر است از تکرار این چرخهی تبدیل کودکان به مجرمین آینده. در مصداق داخلی این تحقیقات، نمونه مجرمان سریالی و خشن نیز اذعان به حیوانآزاری در کودکی داشتهاند، چنانچه یکی از نامآشناترین آنها نیز راز خونسردی خود را در هنگام جنایات، تجربه آزار حیوانات دانسته بود. اما مساله این است که نقش والدین و محیطهای آموزشی برای کودک در شکلگیری رفتار صحیح او با سایر موجودات زنده چگونه خواهد بود؟
نکته اول و بسیار مهم این است که یادمان باشد، والدین و معلمان و سایر بزرگترها، اولین و موثرترین الگوهای رفتاری او خواهند بود. کودک مهربانی با حیوانات را باید در رفتار آنها ببیند و حس کند.
در رابطه با زنده بودن و احساسات حیوانات باید با کودک گفتوگو کرد. ایجاد فضای گفتمان اینجا نیز بسیار مهم خواهد بود. کودک باید بداند که بنا بر مشاهدات علمی، هر موجود زندهای رنج را میفهمد، پس باید چنان با آنها رفتار کند که میپسندد با خود او رفتار شود. در گفتوگوها باید تاکید شود که زمین امانتی است در زندگی ما و باید مواظب طبیعت و حیوانات باشیم.
برای او داستانهای مرتبط با زندگی حیوانات را بخوانید و محبت او را تقویت کنید. همانطور که بیان شد ادبیات ما خالی از این حکایات نیست. همچنین او را با زندگی حیوانات، نحوهی زیست و رفتارهای آنان آشنا کنید و راه های مقابلهی احتمالی با حیوانات غیراهلی را به او بیاموزید.
به او مسئولیت رسیدگی و حمایت از حیوانات را بسپارید. برای مثال از او بخواهید به طور منظم برای پرندگان دانه بریزد، یا در فصل گرما ظرف آبی را برای نوشیدن حیوانات در نظر بگیرد و مسؤولانه پیگیر باشد.
به کودکانتان یاد دهید که از مصرف یا خریدن محصولاتی که برای تولیدشان روی حیوانات تست یا آزمایش شده است خودداری کنند. یاد دهید که حامی و پشتیبان حیوانات و سازمانهایی باشند که برای نجات حیوانات تلاش میکنند و از محصولاتی استفاده کنند که برای تولید آنها هیچ حیوانی زجر نکشیده باشد. خودتان نیز این شیوه را پیش بگیرید تا محدودهی این نکات به حرف و گوشزد خلاصه نشود.
کوچکترین رفتارهای کودک در برخورد با حیوانات نیز مهم است. برخی از کودکان به طور طبیعی از لمس آرام در رابطه با حیوانات و برخی از چنگ زدن و نیشگون گرفتن استفاده میکنند. به کودکان آموزش دهید و از آنها بخواهید تا رفتار اذیت کننده با حیوانات نداشته باشند، حیوانات مودار را در جهت رویش موهایشان نوازش کنند و از لمس نقاط حساس آنها یا کشیدن دم یا ضربه زدن به آنها خودداری کنند.
برای گردش و تفریح، حیوانات را در محیط زندگیشان و بدون ایجاد مزاحمت به فرزندانتان نشان دهید. باغ وحشها مکان اسارت و زجر دیدن حیواناتاند که بازدید از آن روش درستی برای پاسخ به ذهن کنجکاو کودک نیست.
در آخر باید بدانیم که این آموزشها باید از نخستین روزهای تولد کودک برای او مطرح شود تا با جان و روانش عجین شود. این نکته مهم را هم بار دیگر باید گفت که مقدم بر هرچیزی، رفتار ما تاثیرگذار است که اگر صحیح باشد، بر رفتار دیگران نیز تاثیر خواهد گذاشت.