به نام پدر ۱
يكي از انسانشناسان مشهور معتقد بود، پدران به لحاظ زيستشناسي يك ضرورتند، ولي از حيث اجتماعي يك عامل ثانويه به شمار ميروند. اين، همان عقيدهای است که مدتهاست به راحتي در فرهنگ ما نيز جا باز كرده است!
در جامعهی ما تصوير سنتي پدران نشاندهنده آن است كه آنها در مراقبت از كودك نقش به سزایی نداشتهاند، هنگام تولد كودك در اتاق انتظار ميمانند، تعويض پوشك يا گرم كردن بطري شير را هرگز به عهده نميگيرند، پاي خود را به مهدكودك نميگذارند و تربيت فرزند را تقريبا به طور كامل به همسرانشان ميسپارند. اين پدران افسانهاي كه به ايفاي نقش اختصاصي نانآور خانواده سرگرم بودند، الگويي مقتدر اما دور از دسترس براي فرزندان خود بوده و بهندرت شركاي فعالي در تربيت فرزندانشان محسوب ميشدند.
پژوهشها نشان ميدهد كه تاثير پدر بر فرزند ماندگار است و كودكان به راستي به حضور پدر نياز دارند، اما به ياد داشته باشيد وجود هر پدري هم مفيد نيست. زندگي كودكان تحت تاثير پدراني كه از نظر عاطفي حضور دارند، براي فرزندان خود ارزش قائل ميشوند و در ناراحتيها و نگرانيها ميتوانند فرزندانشان را آرام كنند بسيار بهتر ميشود اما در عوض پدراني كه خشونت ميورزند، عيبجو هستند، فرزند خود را تحقير ميكنند يا از نظر عاطفي سرد هستند ميتوانند به شدت به فرزند خود آسيب برسانند.
مدتهاست كه روانشناسان بر اين باورند كه دخالت و نقش پدر در بزرگ كردن فرزند بسيار مهم است. شواهد روزافزون علمي حاكي از آن است كه پدرهاي علاقهمند، به ويژه آنهايي كه از نظر عاطفي در دسترس هستند، در خوشبختي فرزندانشان نقش منحصر به فردي را ايفا ميكنند.
در واقع پدرها ميتوانند به شيوههايي بر فرزندان تاثير بگذارند كه مادرها نميتوانند؛ به ويژه در زمينههاي روابط با دوستان و موفقيت تحصيلي. هنگامي كه پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و ميكوشد تا به آنها در حل مسائلشان كمك كند، بچهها در مدرسه و ارتباط با ديگران موفقتر هستند. به عكس، پدري كه نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ايرادگير يا بياعتناست، ميتواند تاثيري بسيار منفي بر آنها بگذارد و احتمال آن كه فرزندان چنين پدري در انجام تكاليف درسي ناموفق باشند، با دوستانشان بيشتر دعوا كنند و از سلامت رواني خوبي برخوردار نباشند، بيشتر است. اين تاكيد بر نزديكي عاطفي پدر به اين معنا نيست كه رفتار متقابل مادر با فرزندانش بر آنها تاثيري ندارد. تاثير مادر بر فرزندانش بسيار مهم است، اما طبق مطالعات تاثير پدر ميتواند بسيار قویتر باشد، خواه آن تاثير مثبت باشد يا منفي. براي نمونه فرزندان در خانوادههايي كه پدر غايب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جديتر هستند. پسراني كه پدر در زندگيشان حضور ندارد، در يافتن تعادل بين قاطعيت مردانه و خويشتنداري داراي مشكل هستند و اين در حالي است كه كسب اين مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بيشتر آنها براي دوستيابي، موفقيت تحصيلي و اهداف شغلي روز به روز مهمتر ميشود. همچنين دختراني هم كه پدرانشان در زندگي آنها حضور فعال و موثري دارند، به احتمال بيشتر در بزرگسالي روابط سالمي با همسر خود برقرار ميكنند.
بسياري از پژوهشگران معتقدند كه پدرها به طور عمده از طريق بازي بر فرزندانشان تاثير ميگذارند. آنان معمولا بازيهايي را انجام ميدهند كه با فعاليت بدني و هيجان بيشتري همراه است. همچنين پدرها بيشتر با صداهاي ضربهاي، توجه نوزاد را جلب ميكنند و شلوغبازيهاي بيشتري در بازيها انجام ميدهند كه اين نوع روش پدر در بازي، راه مهمي را باز و به كودك كمك ميكند تا دربارهی عواطف بياموزد. كودكاني بهترين مهارتهاي اجتماعي را در خود پرورش ميدهند كه پدرانشان بر همكنش مثبتي با آنها دارند و اجازه ميدهند كه كودك، خود مسير بازي را تعيين كند. برخي پدران در نقش راهنمايان عاطفی هستند. آنها عواطف منفي كودك را ناديده نميگيرند يا با آن مخالفت نميكنند، بلكه به فرزندانشان نشان ميدهند كه آنها را درك و سپس آنها را راهنمايي ميكنند تا نسبت به احساسات منفي خود واكنش مناسبي نشان دهند.
طبق بررسيها، كودكاني كمترين نمرات و بدترين روابط اجتماعي را دارند كه پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستيزهجو و مداخلهگر بودند. در يك تحقيق، پژوهشگران متوجه شدند پدراني كه طي يك تمرين بازي ويدئويي فرزندانشان را مسخره و تحقير ميكردند و براي اشتباهاتشان آنها را سرزنش ميكردند يا كنترل بازي را خود به دست ميگرفتند و به كودكان نشان ميدادند كه بيكفايت هستند، فرزندانشان بيشتر از بقيه دچار مشكل بودند. اين بچهها با دوستانشان رفتارهايي ستيزهجويانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از ديگران بودند و مسائلي داشتند كه معمولا به بزهكاري و خشونت در آنان منتهي ميشد.
به طور كلي در مقايسه با واكنشهاي پدر، كيفيت ارتباط با مادر آنقدر در موفقيت يا شكست آينده فرزندان در مدرسه و با دوستانشان سرنوشتساز نيست. شايد بتوان گفت علت اين تاثير شديد پدر برفرزند اين است كه رابطه پدر-فرزندی، عواطف بسيار قدرتمندي را در كودك بر ميانگيزد.
نقش پدر در رشد هويت جنسي فرزندان
محققان مسائل جنسي معتقدند كه تاثير پدر بر رفتار جنسي كودك بيش از تاثير مادر است، البته در اينجا جنسيت معنايي گسترده دارد. اين مساله نهتنها شامل خصوصيات جسمي و تغييرات كودك در حال رشد است، بلكه احساسات و رفتارهاي مرتبط با اين خصوصيات فيزيكي را هم شامل ميشود. كيفيت رفتار پدرانه با يك فرزند پسر مهمترين عاملي است كه ديد وي از مذكر بودنِ خويش را شكل ميدهد. در اينجا منظور از مذكر بودن خشونت، سلطهطلبي، جسارت، ناآرامي و پرسروصدا بودن نيست بلكه مذكر بودن به معناي قاطعيت، مثبت بودن، مسووليتپذيري، منطقي بودن و توانايي ايجاد تغيير در موقعيتهاي سخت است كه اين تواناييهاي اساسي فقط بر پايه تربيت صحيح، محبت و توانايي عشق ورزيدن استوار است. پدري كه با وجود ويژگيهاي مردانهی بسيار، محبت، تشويق يا تربيتي از خود نشان نميدهد ممكن است رفتار غيرمردانهاي در پسرش ايجاد كند. همچنين تحقيقات نشان ميدهد كه پدران ممكن است بيش از مادران در رشد هويت جنسي سالم دختران نقش داشته باشند. آنان آگاهانه يا ناآگاهانه رشد جنسي دختر خود را تقويت ميكنند اگرچه ممكن است خودشان (پدران) از ميزان تاثيري كه بر تربيت زنانهی دخترانشان ميگذارند، آگاه نباشند. يك پدر پرورشدهنده ميتواند تاثير بسيار مهمي بر رشد زنانگي دختر خود داشته باشد، به عنوان مثال دختراني كه در خانههايي رشد كردهاند كه مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصميمگيريها شركت و نقش تربيتي به عهده نداشته است، در آينده در ارتباط با مردان دچار مشكل ميشوند.
آنچه بیان شد، ذرهای بود از دریای بیکرانِ اهمیت نقش پدر در تربیت فرزندان، و لزوم بازنگری و بازشناسایی این نقش به جهت تاثیر بیشتر آن. در مقالهی آتی نیز، راههایی برای بهبود نقش مهم پدرانه تقدیم خواهد شد.