بدغذایی کودکان!
بدون شک همة والدین تلاش زیادی میکنند تا بتوانند بهترینهای کارهای تربیتی و آموزشی را برای سلامتی کودکانشان انجام بدهند. همة والدین معتقدند تغذیة صحیح ارتباط تنگاتنگی با سلامت فرزندانشان دارد، اما این موضوع برای بسیاری از خانوادهها تبدیل به یک چالش شده است. شاید از هر۵ خانوادهای که صاحب فرزند هستند، یک خانواده بهشدت درگیر چهکنم چهکنمهای تغذیهای است و با مقاومتهای متفاوت بچهها هنگام غذا خوردن مواجه است. این مقاله به شما کمک میکند تا بتوانید برای برخی از این مشکلات پاسخ مناسبی پیدا کنید.
اگر بچه شما غذایی را خوب نمیخورد باید ببینید که به جنبههای حسی آن غذا برمیگردد یا به مسائل رفتاری؟ اینگونه میتوانید راهکار مناسبی برای اصلاح آن داشته باشید. مهمترین نکته این است که شما نباید خیلی بر چالشهایی که جنبة حسی دارند فشار وارد کنید و سعی در تغییر ناگهانی آنها داشته باشید زیرا این کار باید بهصورت تدریجی انجام بشود. در کنار صبر والدین، خلاقیتشان هم مهم است. یادتان باشد برای ما مهم است که بچهها در طول روز میوه، سبزی، لبنیات و پروتئین حیوانی استفاده کنند، اما مهم نیست که اینها را در قالب چه غذایی میخورند. اصلا مهم نیست که کودک شما گوشت را به چه شکلی میخورد؟ اگر گوشت را به شکل چرخ کرده دوست دارد، لطفا به او اصرار نکنید که گوشت را حتما به صورت تکه شده در خورشت بخورد. نکتة مهم این است که آن پروتئین حیوانی به بدن کودک برسد. حتی میتواند گاهی به صورت مخلوط شده در داخل سوپ باشد. ممکن است بچة شما مرغ را در تهچین خیلی خوب بخورد، ولی مرغ را به صورت آبپز نخورد. ممکن است مرغ را به صورت ساندویچ مرغ یا برگر مرغ، خوب بخورد، ولی به صورت جوجه کباب نخورد. شما نباید برای بچههای زیر ۵ سال بر خوردن یک ماده غذایی به شکلی خاص زیاد اصرار کنید.
ریشههای مقاومت بچهها در غذا خوردن
نکتهای که پیش از پرداختن به راهکارهای مقابله با چالشهای تغذیهای باید بدانید این است که ذائقه در انسان بیشتر به صورت اکتسابی شکل میگیرد. البته جنبههای ژنتیکی نیز در ایجاد ذائقه مؤثر هستند. جالب است بدانید که تغذیه در دوران جنینی و آنچه که مادر در دوران بارداری میخورد نیز در شکلگیری ذائقه بچه بیتأثیر نیست. به محض اینکه کودک وارد دنیای غذا خوردن میشود، پیامهایی که به طور مکرر از محیط دریافت میکند، به شدت ذائقه او را شکل میدهند.
تجربه طمعهای متنوع از کودکی
شیرخواران و کودکان زیر ۲سال انعطافپذیری بیشتری برای پذیرش طعم و بافت غذاهای مختلف دارند. هر چه دامنه بافتها و طعمها در زمان شروع تغذیه تکمیلی محدودتر باشد، ذائقه بچهها به طور محدودتری شکل میگیرد. بچههایی که با شیر مادر تغذیه شدهاند زودتر با طعمهای مختلف آشنا میشوند زیرا غذایی که مادر میخورد بر طعم شیر او تأثیر میگذارد و باعث میشود بچه طعمهای متنوع را تجربه کند.
رفتارهای غذایی بچهها در سنین مختلف
والدین بسیاری از رفتارهای کودکان زیر ۴سال را به دوست نداشتن غذا و بدغذایی تعبیر میکنند. در حالی که بسیاری از واکنشهای بچهها به خاطر تکامل و کسب تجربه است. مثلا تف کردن و بیرون انداختن غذا توسط یک بچه ۵/۱ تا ۲ ساله به هیچ عنوان این معنی را نمیدهد که او نمیخواهد آن غذا را بخورد. اگر مادری قاشق را به سمت دهان فرزندش میبرد و او دهانش را محکم میبندد، به معنی آن نیست که واقعا نمیخواهد این غذا را بخورد و معانی دیگری دارد. این اتفاق ممکن است تا سن ۲ تا ۵/۲ سالگی ادامه داشته باشد. از سن ۳ سالگی به بعد کمکم میتوان قانونهای بیشتری برای بچه گذاشت، چون میتوانیم از او انتظار داشته باشیم روی کاری که انجام میدهد تمرکز داشته باشد. ولی برای یک کودک ۵/۱ تا ۵/۲ ساله که بسیار کنجکاو است، شما نمیتوانید او را در آن لحظه از کارش منع کنید و به غذا خوردن تشویق کنید چون به آن کار گرایشی نشان نخواهد داد.
غذای بامحبت!
یادتان باشد کودک شما در هر سنی که باشد، محبت کردن در زمان غذا خوردن بسیار مهم است. خشونت و صداهای بلند را کنار بگذارید. در مورد بچههای خیلی کوچکتر، مادر باید همپای بچه باشد. یعنی شما نمیتوانید کنجکاوی یک بچه را متوقف کنید و از او انتظار داشته باشید که بنشیند و غذا بخورد. باید با او همراه و همسو باشید.
کتابهای آشپزی کودک
خوب است که برای افزایش خلاقیت، گاهی اوقات والدین از کتابهای آشپزی کودک استفاده کنند تا بدون اینکه بخواهند مواد غذایی جدیدی را بخرند، با همان مواد غذایی قبلی غذاهای متنوعی درست کنند. اگر شما فرصت کافی برای آشپزی و تهیة غذاهای سالم ندارید، نمیتوانید به بهبود چالشهای غذایی کودکان غلبه کنید.
وسط غذا خیلی آب میخوره!
بعضی از بچهها عادت دارند مرتب همراه غذایشان از مایعات استفاده کنند. این کودکان احتمالا وقتی که تحت استرس هستند و زمان کوتاهی برای غذا خوردن دارند، این واکنش را بیشتر تکرار میکنند، برای اینکه میخواهند غذا سریعتر پایین برود و فرصت انجام کارهای دیگر را داشته باشند. این چالش بیشتر یک چالش رفتاری است تا یک چالش حسی.
غذا میخورم به شرطی که…!
بچهها به خوبی میدانند که غذا خوردن آنها برای والدین بسیار مهم است. بنابراین خیلی اوقات امتیازها و خواستههایشان را سر غذا خوردن از والدین میگیرند. در واقع میخواهند با این کار توجه بیشتری جلب کنند. اگر شما به این امر آگاه نباشید، بچة شما حتی وقتی مثلا ۱۵ تا ۱۷ ساله هم شود، تا زمانی که یک ظرف میوه جلوی او نگذارید، شروع به میوه خوردن نمیکند. در این سن شاید شما فکر نکنید که فرزندتان برای جلب توجه این رفتار را دارد و این رفتار در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفته است. یکی از راههایی که نمیگذارد بچهها از طریق مقاومت بر غذا خوردن جلب توجه کنند این است که آنها را در امر انتخابهای غذایی و تهیه غذا مشارکت دهیم. گاهی از کودک خود بخواهید تا او برای شما میوه پوست بکند یا برایتان سالاد درست کند. این موارد اگر در سن ۴تا ۶ سالگی یا نهایتا تا ۸،۷ سالگی شکل نگیرد، شما دیگر نمیتوانید از یک بچه ۱۵ ساله انتظار داشته باشید که در این کارها با شما مشارکت کند.
پس بهطور خلاصه میتوان گفت چالشهای غذایی بچهها یا چالشهای حسی است که مربوط به بافت، طعم و دمای غذا است و تغییر در این زمینهها باید با صبوری و خلاقیت صورت بگیرد زیرا تغییر ناگهانی اتفاق نمیافتد. اگر بچهای ماده غذایی را با بافت و شکل خاصی میخورد، به هیچ عنوان اصرار به تغییر بافت یا شکل آن به صورت دیگر نکنید. مهم این است که گروههای مختلف غذایی در طی روز دریافت شود. اگر چالشهای غذایی بچهها، چالشهای رفتاری است، این رفتارها به مرور زمان شدت آنها بیشتر میشود و در ضمیر ناخودآگاه بچهها ثابت میشوند. بنابراین باید دانست که مشکلات غذایی همیشه مربوط به غذا نیست و بسیاری از مشکلات غذایی به رفتارهای غذایی که با بچهها، از سنین ۲ تا ۶ سالگی انجام شده بر میگردد. بهترین کار این است که به فرزندان خود آموزش صحیح دهیم و آنها را از ۶ سالگی مسؤول سلامت خودشان کنیم. به جای اینکه به فرزندانتان با کلام در مورد غذا خوردن آموزش دهید با رفتار غذایی صحیح آموزش دهید. والدین بهطور مستقیم و هم غیرمستقیم.الگوی غذایی فرزندانشان هستند.